خیلی سخت است مردت را ببینی که زیر بار فشارهایی که بر دوشش سنگینی می کند کمرش خم شده!!!

ولی تو کاری از دستت برنمی آید؛ نمی توانی از حجم باری که بر دوش اوست برداری و بر دوش خود بگذاری...

اصلا گاهی نباید سعی کنی سنگینی بارش و کمری که زیر این بار خم شده را به رخش بکشی و به او بفهمانی که من فهمیدم...

بگذار فکر کند تو نمی دانی چه می کشد؟!

فقط باید سعی کنی خودت را مشغول کنی به روزمرگی های زندگیت و به روی خودت نیاوری؛

نکند مردت اندکی از حس «قهرمان زندگی بودنَ»ش کاسته شود...