اگر ماهی از سال بودم : مهر

اگر عدد بودم : 8

اگر درس بودم : آزمایشگاه شیمی

اگر کشور بودم : ایران عزیزم (با همه کمی و کاستی ها اما سربلند و خواستنی)

اگر شهر یا استان بودم : کربلا (اگر توفیق و لیاقت داشتم انتخاب می کردم که مدفن تو باشم)

اگر نوشیدنی بودم : شربت لیمو نعنا (موهیتو)

اگر درخت بودم : بید مجنون

اگر میوه بودم : طالبی - شلیل

اگر گل بودم : زنبق - اطلسی - لاله وحشی

اگر آب و هوا بودم : هوای مه آلود و خنک کوهستانِ جنگلی

اگر رنگ بودم : بنفش

اگر پرنده بودم : قو

اگر حیوان بودم : اسب

اگر صدا بودم : صدای آبشار - صدای خنده نوزاد - صدای بازار مسگرها :)

اگر فعل بودم : می توانم

اگر ساز بودم : نی

اگر سلاح بودم : قطعاً ترجیح می دادم وجود نداشته باشم تا اینکه سلاح باشم! اما اگر چاره ای نداشته باشم می خواهم جنگنده اف-5 شهید بابایی باشم!

اگر کتاب بودم : مثنوی معنوی

اگر قسمتی از خانه بودم : لب پنجره آشپزخانه (البته پنجره ای که ویوی ابدی داشته باشد! رو به کوهستان یا جنگل یا دریا)

اگر شغل بودم : مترجم - نقاش 

اگر شیء بودم : گلدان - دفتر خاطرات

اگر عطر (رایحه) بودم : عطر هل - عطر خاک باران خورده

اگر بخشی از طبیعت بودم : آبشار - ابر

اگر حس بودم : عشق

اگر غذا بودم : قیمه بادمجون - گراتن بادمجون (قطعاً بیشتر از همه با این قسمت به چالش کشیده شدم چون یه عالمه غذای دیگه هم بود!😏)

اگر شعر بودم : 

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت     

چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت

یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بیدل بدیم   

پرده برانداختی کار به اتمام رفت

ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت     

سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت

مشعله‌ای برفروخت پرتو خورشید عشق     

خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت

عارف مجموع را در پس دیوار صبر     

طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت

گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی     

حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت

هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت     

آخر عمر از جهان چون برود خام رفت

ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان   

راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت

همت سعدی به عشق میل نکردی ولی   

می چو فرو شد به کام، عقل به ناکام رفت

"سعدی"

این هم آهنگِ همین شعر زیبا :