یادم بماند فکر نکنم همیشه باید حرف، حرفِ من باشد...
یادم بماند حتماً نباید آنچه که مورد پسند من است، مورد پسند بچه/عروس/دامادهایم باشد و آنچه مورد پسندم نیست آنها هم نباید بپسندند...
یادم بماند ممکن است، سبک زندگیم با سبک زندگیشان متفاوت باشد و آنها آن سبک زندگی را انتخاب کرده باشند، چه اشکالی دارد؟!...
یادم بماند امید و انگیزه و انرژی مثبت روانهشان کنم هنگامی که میخواهند کار جدیدی را شروع کنند و طرحی نو در زندگیشان دراندازند نه اینکه ترمزی باشم و مدام از نشدنها و نرسیدنها زیر گوششان بگویم...
یادم بماند در چیزی که انتخابش به عهدهی آنهاست، و خودشان میدانند و خدایشان، دخالت و امر و نهی نکنم که چه کنید و چه نکنید و نسخه نپیچم برای امری که محقق شدن یا نشدنش برعهدهی پروردگار است...
یادم بماند با عروس/دامادم جوری رفتار نکنم که فکر کند به اندازهی کافی مراقب بچهام نبوده و نیست و مدام باید چِکَش کرد که چگونه به بچهام رسیدگی میکند؟!...
یادم بماند هرچند عروس/داماد خانهام را مثل خانهی خودش بداند و راحت باشد، اما شاید دوست بدارد گاهی همچون میهمان با او رفتار کنم، میهمانی که بهترینها را جلویش میگذارند و هرزگاهی تعارف حوالهاش میکنند...
یادم بماند حتی اگر عروس/داماد به انتخابِ من نبودند ولی بچههایم انتخابشان کردند، از ته قلبم به انتخابشان احترام بگذارم و برای خوشبختی و خوشحالیشان دعا کنم نه اینکه منتظر بنشینم تا آنها به حرفِ من که «من مطمئن نیستم که زندگیتون بشه» برسند و من سرخوشانه بگویم: «دیدید گفتم!»
یادم بماند میان عروس/دامادهایم فرق نگذارم هرچند یکی دلنشینتر از دیگری باشد برایم و بیشتر خودش را در دلم جا کند، آن دیگری گناهی ندارد که، دارد؟!
+ از سری درسهایی که از خانوادههایمان در این سالها آموختم، هرکدام از نکتهها یا مربوط به خانوادهی خودم بود یا خانوادهی همسر... اینها چیزهایی بود که تجربهشان کردم و خانوادهها در مورد من و او انجام دادند، حالا باید آویزهی گوش خودم شود تا یادم بماند و خدایی نکرده غصهای بر دل بچه/عروس/دامادهایم نباشم، درست است که خیلی تا آن زمان که عروس/داماد دار شوم مانده😊 اما باید مدام این نکتهها را یادآوری کنیم...
+ در این سالها من و او مدام بعد از هر تجربهی ناخوشایند از رفتار نامناسب خانوادهها، بجای گله فقط گفتیم یادمان باشد خودمان سرِ بچههامان نیاوریم و دلشان را نسوزانیم!
+ خدایا من خوب میدانم و دیدهام زحمات و دلسوزیهای خانوادهها را (چه خانوادهی خودم و چه خانوادهی او)، جایشان در قلبم محفوظ و تا ابد وامدار لطفهای بیدریغشان هستم، فقط خواستم یادآوری باشد برای آیندهی خودم و بچههایم... میدانی که اهل گله و شکایت نیستم... مرا ببخش...