گزیده نوشتِ من از کتاب مهیج و حیرت انگیز سفرنامه برادران امیدوار، نخستین جهانگردان پژوهشگر ایرانی؛

این قسمت : دوران نوجوانی

آنچه گذشت :

قسمت اول (دوران کودکی) در اینجا

و قسمت دوم (دوران نوجوانی) در ادامه مطلب👇 

 

قسمت دوم - دوران نوجوانی :

 

عیسی و عبدالله امیدوار به تدریج از دوران ابتدایی عبور کرده و به نوجوانی نزدیک شدند. پدرشان فرد خوش فکری بود که بسیار آنها را در پیگیری و هدف گذاری برای انگیزه هایشان تشویق می کرد. افکار و انگیزه ها و اهدافی که در سر داشتند ممکن بود دارای مقبولیت عامه نباشد اما پدر جزو کسانی بود که مخالف پذیرش عقایدی بود که صرفاً به دلیل مقبولیت عامه، درست جلوه می کردند؛ به همین دلیل روحیه آزاداندیشی در خانه شان امری جاافتاده و اساسی بود و این آزادی فکری کمک می کرد که به دنبال علایق حقیقی شان بروند.

عیسی و عبدالله پس از اتمام دوره متوسطه، هر دو در رشته ریاضی با گواهینامه دیپلم فارغ التحصیل شده و وارد بازارکار شدند. با نفوذی که برادرشان موسی (فرزند دوم خانواده) در راه آهن داشت، عیسی به استخدام دفتر جریه راه آهن درآمد و عبدالله روی پروژه های تحقیقاتی تمرکز کرد. با اینکه شغل عیسی در آن سال ها از اهمیت اجتماعی زیادی برخوردار بود، اما نشستن پشت میز در یک اتاق با روحیه ماجراجوی او سازگار نبوده و او دائم در اندیشه تغییر وضع موجود بسر می برد. 

در همین دوره با فرد ورزشکاری که یک قهرمان بوکس و عضو فعال باشگاه «نیرو راستی» بود، آشنا شد و به دعوت وی، برای دیدن تمرینات گروه بوکس، به این باشگاه رفته و دیدن فعالیت های مختلف ورزشی در آنجا، خون تازه ای در رگ هایش دواند.

پس از مدت کوتاهی، با افرادی که از نظر فکری به آنها نزدیک بود، آشنا شد و تصمیم به تآسیس هیئت کوهنوردی در باشگاه نیرو راستی گرفتند. توجه و علاقه زیاد متقاضیان، آنان را واداشت که به سرعت اساسنامه ای تنظیم کرده و شروع به عضوگیری در هیئت کوهنوردی کنند. با عضوگیری سریع به سمت کوهنوردی تخصصی و حرفه ای سوق داده شدند و تصمیم به صعود زمستانی قلّه 3650 متری توچال گرفتند. اجرای این کوهنوردی در بهمن ماه و سرمای شدید زمستان سال 1329 با پوشش بیش از یک متر برف و بوران، شرایطی فوق العاده دشوار را به وجود آورد که تنها گروهی از افراد موفق به صعود شدند و مورد توجه و تشویق بسیاری از رسانه ها قرار گرفتند.

استقبال از برنامه های کوهنوردی، کشف تعدادی از غارها در ایران و انعکاس این اخبار، چهره هایی آشنا از آنان ساخت. در اوایل سال 1331 ضمن اجرای برنامه های کوه نوردی و غارنوردی، این دو برادر با هدف مطالعه زندگی اقوام بومی و چادرنشینان عشایر ایران، از نظر فکری و روحی بسیار بهم نزدیک شدند و هر چه پیش می رفتند علایق مشترکی مبنی بر پژوهش و جستجو، آنها را از نظر فکری بهم پیوند می داد.

- در اجرای برنامه های کوهنوردی و کشف غارها، افکار عیسی و عبدالله بهم پیوند خورد -

در سفرهای جستجوگرانه به درون غارهای مختلف در ایران که گمان می رفت انسان های پیش از تاریخ در آنها زندگی کرده باشند، ضمن برخورد با مشکلات بسیار، گاه موفق به کشف ابزارهای سنگی، چراغ پیه سوز و یا جمجمه انسان متعلق به پیش از تاریخ می شدند و آنها را در اختیار مجامع علمی کشور قرار می دادند.

در بعضی از برنامه های کوهنوردی و کشف غارها، از مسیرهای کوچ عشایر عبور می کردند. مجاورت و همراهی با اقوامی که باقی مانده قرون قبل بودند و آئین و آداب و رسوم خاص آنها که بسیار در بحث های جامعه شناسی و تاریخی کشورمان جای بحث داشت باعث شد که آنها مشتاقانه به جمع آوری اطلاعات و تحقیقات در این زمینه که برای جامعه علمی لازم و مفید بود، بپردازند.

توجه تاریخی به زوایای فرهنگی انسان هایی که در گذشته های دور در غارها و کوه های ایران زندگی می کردند و قدمت تاریخی اقوام ایران باستان، بسیار برایشان جذاب و جالب توجه بود بنابراین برنامه های مختلفی جهت بررسی زندگی اقوام چادرنشین و کوچنده های دائمی در ایران ترتیب دادند.

انجام برنامه های دشوار کوهنوردی، تأثیرات مثبت شگرفی در جسم و روح عیسی و عبدالله گذاشت. از کوه آموختند که چگونه روی پای خود بایستند و بدون هیچ توقع کمکی با زندگی و سختی هایش روبرو شوند، از مشکلات نهراسند و در برابر حوادث خود را نباخته و قبل از زورآزمایی اعلام شکست نکنند. آموختند که چگونه همواره امید و ایمان را در خود حفظ کرده و به پیروزی امیدوار باشند. کوه درس صبوری، مقاومت و انضباط در زندگی را به آنان یاد داد.

- عیسی امیدوار، قبل از صعود به قله علم کوه در سال 1328 -

بدین ترتیب با بهره گیری از چنین تجربیات گرانقدری مکتب درس آموزی آنها از خانه کوچک پدری شان در شرق تهران و در کوچه های باریک بازارچه سید ابراهیم با تشویق ها، حمایت ها و همراهی پدر و مادرشان شروع شده و در اتاقی در باشگاه نیرو راستی شکل گرفت، پس از آن از کوه ها و صحراهای ایران گذشت و به وسعت جهان پهناور رسید.

 

ادامه دارد... 

 


+ اینها فقط خلاصه ای است از آنچه که هم اکنون در کتاب "سفرنامه برادران امیدوار" می خوانم؛ تمام تلاشم این است که برداشت های شخصی ام را از محتوای کتاب منعکس نکنم.

+ عکسها توسط من از تصاویر داخل خود کتاب گرفته شده است.