پاییز است و سخاوت چنار و خش‌خش برگ‌هایش🍁

اما اینجا، ماییم و این شهر درندشت و یک خیابان کم‌درخت و یک کوچهٔ بی‌چنار...

البته که کوچه‌مان پر از درخت است؛ اما چنار نیست! پر از درخت‌هایی است که آلرژی فصلی بذل و بخشش می‌کنند! همان درختی که نمی‌دانم در کتاب فارسی چندم می‌خواندیم که دوتایش در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده روییده بودند و بعد از مدت‌ها دوستی یکی از آن‌ها به دیگری نارو زد و بعد هم خودش به فنا رفت :| یعنی تاریخ هم می‌گوید درخت کاج وفایی به کسی ندارد...

نمی‌دانم چه شد این‌ها را نوشتم؟! امروز دقت کردم، دیدم در کوچه‌مان هیچ‌وقت شاهد سخاوت چنار نیستیم و آه از نهادم بلند شد🥲

۴ ۰