بحمدلله ورزش رو از سر گرفتم؛ هرچند گاهی دلم می‌خواد از زیرش در برم و توجیه و بهانه‌ای پیدا کنم برای نرفتن، اما موقتیه و دوست دارم دوباره انرژی و نشاطی رو که ورزش نصیبم می‌کنه، تجربه کنم! 

البته ناگفته نمونه که بعد از جلسه‌ی پیش که بعد از حدود چهارماه می‌رفتم ورزش، چنان بدن‌دردی نصیبم شد که بیا و ببین! :) تا دو روز بعدش قشنگ تموم ماهیچه‌هام قفل شده بودن! ولی این یه دردیه که بودنش رو دوست دارم چون به‌قول استاد اگر درست ورزش کرده باشم، روز بعدش ماهیچه‌درد می‌گیرم که بسیار مفیده و مسبب سلامتی و عامل پیشگیری از دردهای اجتناب‌ناپذیرِ سنین بالا، ولی اگر درست و صحیح نباشه ورزشم، یا دردی ندارم و یا از نوع مخربش یعنی استخوان‌درد میاد سراغم...

دارم فکر می‌کنم زندگی هم همینه‌ها، هروقت درست زندگی کردی، دردهای شیرینی سراغت میان؛ هرچند به‌سختی تحمل‌شون می‌کنی ولی تاب و توانش هست و پشتش پر از رشد و بالندگیه؛ وگرنه یا بدون‌درد می‌گذره که هیچ رشدی به همراه نداره و یا دردهایی نصیبت می‌شن که نه‌تنها فایده‌ای ندارن بلکه مخرب هم هستن...

خدایا همیشه از این دردهای پر از رشد نصیب‌مون کن :))

۹ ۰