به آرامی خودم را کنار کشیده ام، اما از دور به تماشایت نشسته ام، حواسم به توست ولی می دانم حوصله ام را نداری، فهمیده ام که نباید باشم...

شاید حق داری... حتماً حق داری... کی می داند در دلت چه می گذرد؟!

گاهی اعماق غار تنهایی ات بهتر از هر سرپناهی ست...

به آرامی کنار می کشم و منتظر می مانم با آغوشی که برای تو همیشه باز است...