تا دیدار خورشید صبوری میکند
همان خورشید پرفروغ
بر او که بتابد
آغوش میگشاید
و به سویش پرواز میکند
همان قطرهی زلال شبنم...
+ شعرگونهای از من :)
+ خورشید زندگیم کمفروغ نباش و بر قطرهی زلال کوچک شبنمت بتاب... من روزهای پرفروغت را دیدهام... من خوب میدانم روزهای روشنی در راه است...
بیربطنوشت: برای شروع تغییری بر ترسهام غلبه کردم، شرایطش کمی مهیا شده و استارتش رو زدم و اگه خیر باشه و خوب پیش بره مسئولیتهام بیشتر میشه... فعلاً معلوم نیست اما خوشبینانه جلو میرم... خدایا کمکم کن اگه مسئولیتهای بیشتری بر عهدم گذاشته شد، مرزبندی اولویتهام رو از یاد نبرم...