۱) بعضی شرایط مطابق میل تو نیست، هرچقدرم که تلاش کنی از اوقاتت لذت ببری، تهش اونطوری که دلت میخواد پیش نمیره و فقط تحمل میکنی تا تموم بشه، اما بین غرغر کردنات اینو به خودت یادآوری میکنی که نخواه زود بگذره، بخواه خوب بگذره...
۲) این روزا دلم برای خیلی چیزا تنگ شده، این هفته برای هردومون دیر گذشت و جالب بود که همزمان اینو دیروز به همدیگه گفتیم...
۳) دستوپا بسته بودن توی تربیت بچهها هم معضل بدیه ولی دارم یاد میگیرم کمتر بهش فکر کنم و بیشتر آزادشون بذارم این روزا که تو نیستی و خودمو عذاب ندم...
۴) چقدر روحیاتم با بعضی اطرافیان متفاوته و گاهی از این تفاوتها خیلی خیلی متعجب میشم، دروغ چرا؟! گاهی از خصوصیات منحصربفردم به خودم میبالم و گاهی شک میکنم که آیا این خصوصیتم خوبه یا برعکسش؟! نکنه من مشکل دارم؟!
۵) دندونمو عصبکشی کردم، گرچه خیلی سخت گذشت و طول کشید و آخراش اثر بیحسی رفته بود و اشک از چشمام میومد اما دیگه با خوردن مایعاتِ سرد و بستنی تا مغز سرم تیر نمیکشه و راحت شدم، دارم فکر میکنم کاش میشد بعضیوقتا بعضی از اعصاب رو کشت تا به چیزای بیخودی حساسیتِ بیخودیتر نشون ندیم و خودمونو راحت کنیم!
۶) درسته که همسایهآزاری کار قبیحیه، قبول دارم ولی شما هم دیگه شورش رو درآوردین، حق مسلم بیچونوچرای چندتا بچه رو که بازیکردنه میخواین به حساب اینکه از سروصدا اذیت میشین، ازشون بگیرین، مگه چیکار کردن؟! به ساعت و وقتش که بیوقت هم نبوده یکم بازی کردن و صدای خنده و شادیشون رفته بالا... بسه دیگه این بیظرفیتیتون!
۶) سرت درد میکرد که اونطوری با بیحالی جواب تلفنمو دادی، منم خردهای بهت نگرفتم و گذاشتم پای سردردت، ولی درواقع هنوزم سرت درد میکرد که اینطور قشنگ جواب پیاممو دادی، این به اون در❤️