این روزها بحث انتخابات همه‌جا داغه...

منی که علم و اطلاعات و علاقه‌ی چندانی به مباحث سیاسی ندارم و اگه علاقه هم داشته باشم، چیز زیادی ازش سردرنمیارم! تمام تلاشم رو به‌کار می‌گیرم تا از این امتحان سربلند بیرون بیام؛ چون چیزی نیست که بگم از پسش برنمیام یا به من مربوط نیست... ولی واقعاً بعضی‌وقت‌ها به مرز دیوانگی می‌رسم :)

بدبختی اینجاست که حس می‌کنم یعنی مطمئنم سواد رسانه‌ایم به‌حدی نیست که بتونم درست و غلط، راست و دروغ، حقیقت و شایعه رو از هم تشخیص بدم؛ شاید من رو قضاوت کنی ولی برام مهم نیست؛ خودم رو که نمی‌تونم گول بزنم! تا قبل از این، توی گروه‌هایی که عضوم اکثراً کلیپ‌ها و اخبار رو باز نمی‌کردم و نمی‌خوندم؛ اینطوری ذهنم راحت‌تر بود و با توجه به یقینی که نسبت به سواد رسانه‌ایِ پایینم داشتم و زیادی تحت‌تأثیر احساسات قرار می‌گرفتم، اینطوری آرامش بیشتری احساس می‌کردم؛ شایدم اسمش رو فرار بذاری نمی‌دونم! ولی الان اکثر سخنرانی‌ها و کلیپ‌ها و صوت‌ها رو بدون تأثیرپذیری از کپشنِ زیرش باز می‌کنم و سعی می‌کنم بدون تعصب و حساسیتِ بی‌جا خودم مشاهده و تحلیل کنم؛ الان حس می‌کنم خیلی از اون‌ها بهم کمک می‌کنند...

می‌بینم، می‌شنوم، می‌خونم، مقایسه می‌کنم، تعصب به خرج نمیدم، کوکورانه جلو نمیرم، تقلید نمی‌کنم، نیم‌نگاهی به کارنامه میندازم و گوشه‌چشمی به برنامه و یکی از این دو رو مهم‌تر از دیگری تلقی نمی‌کنم تا در نهایت ان‌شاءالله به مدد خداوند، انتخاب درستی داشته باشم...

نظرات آقای یار رو می‌شنوم؛ بیشتر بهش گوش میدم تا بخوام حرفی بزنم؛ می‌شنوم و با معیارهای توی ذهنم مقایسه می‌کنم؛ یه چیزی میگه و رد میشه اما من دوست دارم به چالش بکشمش تا مستندتر برام حرف بزنه؛ او مسلماً چیزهای بیشتری نسبت به من می‌دونه؛ یه جاهایی حق میگه و یه جاهایی با منطق من جور درنمیاد! او تقریباً تا اینجای کار تصمیم قطعی‌ش رو گرفته ولی من هنوز به انتخاب قطعی نرسیدم! خدا رو چه دیدی شاید روی برگه‌ی رأی من و او در روز هشتم تیرماه ۱۴۰۳، دو اسم متفاوت نوشته شده باشه! :) چه عجیب!

باید شجاعت به‌خرج بدم و انتخاب کنم؛ تا انتخاب نکنم، مطمئناً دیگه حق ندارم فعالیت یا فرآیندی رو هم نقد کنم... تا انتخاب نکنم، رشد نمی‌کنم و مسیر پیش‌رو برام روشن نمیشه؛ حتی اگه اشتباه انتخاب کنم باز هم رشد من رو به‌دنبال داره و من به رشد خودم اهمیت میدم و براش تلاش می‌کنم...

هممون باید سهیم باشیم... از قدیم می‌گن توی هر سری یه مغزیه؛ با مغزهای توی سرمون که هرکدوم یه جور و به روش خودش تحلیل می‌کنه و لزوماً اشتباه هم نیست، می‌تونیم در نهایت به نتایج خوبی برسیم، ان‌شاءالله...

 

امام علی علیه‌السلام:

فإنّما البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّرَ، و نَظرَ فأبْصرَ، و انْتَفعَ بالعِبَرِ، ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا یَتَجنّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فی المَهاوِی؛

بابصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرت‌ها بهره گیرد، آن‌گاه راه روشنی را بپیماید که در آن از افتادن در پرتگاه‌ها به دور ماند.

۹ ۰