خلاصهی سفرنامهی برادران امیدوار را مدتی قبل، قسمت به قسمت بر اساس مطالبی که از کتابِ سفرنامه میخواندم، خلاصهوار اینجا منتشر میکردم، برای کسانی که مثل من سفرنامه دوست دارند و فرصت خواندن کتابهای طولانی را ندارند، نه برای افرادِ راحتطلبی که بدون درگیری با وجدانِ مبارک و با بیانصافیِ تمام، بدون اجازه از مطالب به هر قصد خوب یا غرض سوئی کپیبرداری میکنند!!!
مدتی قبل، از پنل وبلاگم متوجه شدم آقا/خانم سارقی، گویا علاقمند به این خلاصهنویسیها هستند و مدام درحال کپیکردنِ خلاصهها :|
چشمپوشی کردم؛ ولی دیدم مدام تکرار میشود و انگار دستبردار نیستند!
به نظر میرسد از کلمات کلیدیِ آن پستها از طریق گوگل به این مطالب رسیدهاند...
دمِ بخش «آمار و گزارشها» و «مالکیت معنویِ» پنل گرم که این اطلاعات مفید را در اختیارم قرار داده؛ ولی واقعاً فقط دانستنش کافی نیست! کاش لااقل حالتی داشت که مثلاً آیدی سارق را مسدود میکردیم! یا مستقیم گزارشش را به مقامات ذیربط میدادیم!
البته که امیدم، پیشرفت تا رسیدن به این نقطه است و آدمی به امید زنده است :)
فکر میکردم متنی که بعد از کپیبرداری از وبلاگم برای کپیبردار نمایش داده میشود، به اندازهی کافی، گویای تمام حرفم به این دست افراد که بدون اجازه در روز روشن مرتکب سرقت ادبی میشوند، باشد...
البته او که از دیوار مردم بالا رفته، حالا مدام بهش بگو روزی جوابش را باید پس بدهی، مگر حالیاش میشود؟! :/
خیالی نیست؛ تو که برایت این چیزها مهم نیست؛ ادامه بده... امیدوارم هر مقصود و منظوری که از این کپیبرداریها داری، به سرانجام مورد انتظارت نرسد و خیرش را نبینی🤲
کنجکاو شدم ببینم چی بوده داستان.
۱- برای اینکه بدونم خطاب به کپی کننده چی نوشتی یه تیکه از متن رو کپی کردم :دی. عمق عصبانیت رو اونجا دیدم.
۲- بعدم این امکان بلاگ رو نمیدونستم چی هستم رفتم توی پنل خودم دیدم چطوریه. از متن های من هم کپی شده بود که نمی دونستم.
۳- البته من از دیدن کپی متن هام ناراحت نشدم. مثلا ممکنه طرف برای خودش یادداشت برداشته یا ....در هر صورت انتشار مطلب به صورت عموم برای استفاده است.
کپی تنها در صورتی غیرمجاز هست که کپی کننده به اسم خودش منتشر کنه و اسمی از اصل یادداشت نبره. شما چطور مطمین شدید این کار رو کرده؟