شب یلدای متفاوتی بود برام... از دلخوریهای من و عکسالعملهای آقای یار بگیر تا آشتی متفاوت بعدش... تلخِ تلخ، شیرینِ شیرین!
بزرگتر شدم...
ولی کاش همه بفهمند که تمام زندگیها بالا و پایین داره، شادی و غم داره، دلخوری و آشتی داره، حس خوشبختیِ یک نفر محدود به لحظهی طوفانیِ زندگیش نیست...
مامان، توی این شبی که شب توئه، میخوام بهت بگم که میدونم تلاشم برای اینکه بهت ثابت کنم توی زندگیم احساس خوشبختی دارم، با همچین اتفاقایی، نقش بر آب میشه، اما من همینم؛ گاهی میدوم و از بس تلاش میکنم راضی نگهت دارم از زندگیم جا میمونم! گاهی هم دست از راضینگهداشتنت برمیدارم و زندگی میکنم...
بههرحال عزیزدل منی، دوستت دارم مامان❤️
بماند به یادگار...